به زلالی برکه به قلم سعیده براز
پارت چهل و سوم :
- حس کردم باید تنهاتون بزارم تا راحت تر با هم صحبت کنید.
- ممنون بابت این که ملاحظه مون و کردی اما جنگ جهانی نبود که این قدر طول بکشه، همین که تو رفتی منم دیگه حرفی نزدم و رفتم دوش گرفتم.الانم برای خودمون دو تا لیوان چایی آوردم با این شیرینی خامه ای های خوشمزه تا بزنیم بر بدن و حالش و ببریم.
از طرز حرف زدنش خنده ام گرفت و سعدی برای چند لحظه به لبخندم خیره ماند با شنیدن صدای زنگ گوشی اش
مطالعهی این پارت حدودا ۷ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۳ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
سعیده براز | نویسنده رمان
😍
دیروزمحدثه
10چققققد سعدی خوبه ای کاش برکه و سعدی باهم باشن 🥲 تااون میثم ماست. بوس بهت نویسنده جون با پارت هدیه خوشحالمون کردی
۳ روز پیشسعیده براز | نویسنده رمان
😍😍😍
۲ روز پیشفاطمه
00یکی از قشنگترین رمان هایی که خوندم، زیباترین توصیفات از عشق واقعی، بدون داستان فانتزی و غیرقابل باور یا عشق افسانه ای، واقعا خیلی قلمتون زیباست و بابت پارت گذاری منظمتون متشکرم ♡
۲ روز پیشسعیده براز | نویسنده رمان
ممنون فاطمه چه قشنگ رمانو توصیف کردی
۲ روز پیشماهرخ
00چقدر عشق سعدی قشنگه . مرسی عزیزم از پارت های هدیه
۲ روز پیشسعیده براز | نویسنده رمان
نوش نگاهت ماهرخ
۲ روز پیشاسما
۱۵ ساله 00عالیه بهترین رمانی که خواندم ممنون بابت پارت هدیه
۳ روز پیشامنه
00ممنون هم بابت پارت هدیه وهم رمان قشنگتون نمیدونم چه نظری بدم آخه بدجور زنجیره ی عشقی شده امیدوارم زود راه حلی درست بشه که نه قهر وکینه پیش بیاد وهمه به مراد دلشان برسند عشق زیباست رسیدن وحفظ آن سخته
۳ روز پیشAa
00عالی وزیبا ممنون👏🌹
۳ روز پیشفاطمه زهرا
20ولی دلم چقدر واسه ی برکه و سعدی و بیتا میسوزه
۳ روز پیشاسرا
10چقدرجالب داره میشه نکن میثم هم شکست عشقی خورده وای هم به هم زنجیرشدن🙏😔
۳ روز پیش
زهرا
00عالی ممنونم